هر اسطوره ای که داشته باشی یک روز ٬ یک جا گند می زنه...
ولی دنیات وام دار کهنه خاطرات اسطوره هاته
البته وقتی فکر می کنی می بینی یک تراژدی دو طرفه است
تراژدی سقوط نقش اول خودت و سقوط تراژیک اسطورهات
به هر حال تو نان آن سالها را می خوری که دنیای خودت را داشتی
و سیر مسموم روزمرگی هنوز تو را عضو ثابت دنیا نکرده بود،
"ولی از همه ی این حرفا که بگذریم همین فانتزی و عشق است
زیتون پروده ای رو که دارم می خورم عشق است٬
نان آن سالها را عشق است..."
نان آن سالها را عشق است...
قاصدک غصه هایم رابه دست بادبسپار
شایدبادآن هاراباخودتاابرهاببرد
شک ندارم فردابه چترمحتاج خواهم شد!
فانتزی زیبایی بود.
اما ما انسان ها مازوخیست تر از اونی هستیم که چتر برداریم.
دوباره زیر همون بارون ٬ بی چتر و بارونی٬ سیگار روشن می کنیم.
خداکه بزرگ شود
باخمیرهایش آدمک نمی سازد
خداکه بزرگ شود
وتیله هایش راجمع می کند
برای حیاط کوچک خانه ما
ماه وستاره ای نمی ماند
خداکه بزرگ شود
باعروسک هایش بازی نمی کند
وبازی عروسک گلی باخدابرای همیشه پایان می باید
نام بازی عروسک گلی وخدا*زندگی* است!
... و نام بازی عروسک گلی و خدا *زندگی*است!...
مرسی ٬ باز هم یک قطعه ی زیبای دیگه ٬ قشنگ بود
هه...
اسطوره ها هم اسطوره هایی داشتن که گند زدن..
این سنت خیلی قدیمی از وقتی کلاغا فقط توی پاییز میخوندن بوده تا الان که کلاغا گلخونه ای شدن و 4 فصل میخونن..
زیتون لای نون اون سالها مزهی فانتزی معصومیت میده..
خودمونیم..
گاهی معصومیت هم بوی تندی داره..!
سوال:سلام بر عطا یا آلفا؟
جواب : فرق نمی کنه هر دو تا وبلاگاشون راجع به از ما بهترونه
ایندفعه دیگه فانتزی نزدی..چت (chet) کردی!!
گرچه فرق نمیکنه! هر دوتاش باعث توهم زدنه!
هیچکی از ما بهتر نیست...! باور کن..
ما بدیم و همه چی بدتر....
قاه قاه ...
روحم شاد شد
نمی دونم این نظرت چرا من یاد شخصیت گالوم تو ارباب حلقه ها انداخت
لابد جنسش بهت ساخته خب..!! (چشمک)
(چشمک)...
مرسی از افرینا
قابل نداشت اینم چند تا دیگه
آفرین آفرین...
ایاعلت فاسد شدن بیشتر فرزندان کوتاهی و اهمال پدران است.چرا؟
سوالی که توش جواب هست حتما یک جاش می لنگه.
در ضمن اینطوری که می گید باید پدران رو محاکمه کنن
قیامت لازم نیست ٬ پدران مستقیم جهنم!!!!
و ممنون که به وبلاگم سر نزدین و فقط سوال خودتون و پرسیدین
یا علی...
بذار صادقانه بگم /اینودوستداشتم اما / من حال ندارد حرف بزند ..
من هم دوست دارد کوریون به ما سر بزند ..
در ضمن پیدا کردم ٬ موضوع فیلمنامه رو پیدا کردم مثل ارشمیدوس.
در تراژدی سقوط ام هیچ کس نبود جز خودم
سقوط محتاج بلندی است
و در این تراژدی هر وابسته ی به ما ٬ که در حال سقوط است به پایین می کشدمان
در تراژدی سقوط هیچ کس نبود جز خودمان