فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

آپ

کاشف سرزمین های دوردست ٬ مدال کمک به سالخورد ها رو کم داره 

رفتن به شهر عشق فقط با چند تا بادکنک // بادکنک ها نماد کودکین//  

*جدا شده ای از نخ نگاهم چون بادکنک ماه* 

 خدای من این ذهن هر چی فانتزی بخوره کمه 

فانتزی رو مثل دارو نباید خورد مثل غذا باید مصرف بشه

نظرات 3 + ارسال نظر
کوریون شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

تایتل فوق العاده است علی /خاک بر سرت!
( این یک دیس تحت وب بود)

نوکرتم...
البت هر دیسی ( اعم از تحت وب و یا غیره ) که پر بیاید به این خانه رسم مهمان نوازی نیست که خالی برگردد
یا محمد رسول الله
یا علی
فرقی نمی کند
یا علی

گربه پیر شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ق.ظ

ممنون
قشنگ نوشته بودی
هم اینجا هم برای من
ولی کلی گیج زدم تا بفهمم اصل داستان چیه
فکر کنم به خاطر خستگی باشه
آخه الان ساعت کلی دیر وقته :)

خواب آلوده با نگاه به رویا هایم
ممنون که اومدی
فانتزی تولدت مبارک !!..!

آلفا شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://alpharays.blogsky.com/

علی جون نشستی کارتون دیدی؟!
;)
دوست دارم دنیات رو..

پیش مام بیا رفیق.. :)

ممنون که یادی از ما می کنی
اگه خواستی توی دنیام یک شهربازی دارم که هیچ وسیله ایش نمی چرخه ٬ توهم و خیال حرکت نیست/ میره جلو ٬ اونجا که از دنیام هم خارجه
می بینم ات
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد