راستش بزرگترین دلیلِ اینکه نوشته هام یه جورایی به نظر سر درگم میان و بعضی جاها بی دلیل قطع میشن اینه که چیزی که نوشتم تو آخرین پست راجع به یه روزِ که خیلی وقت ازش گذشته و موقع نوشتن مدام لحظه های اوت روز تو ذهنم مرور میشد چیزایی که مینوشتم با چیزایی که تو ذهنم میشنیدم قاطی شده بود ... یکم سخت بود ... اینم سختِ که یه تیکه از زندگی تو برای همه طوری شرح بدی که خاطره ای ازش برای خودت باقی نمونه ... ... بلاگتونو نخونده حس میکنم دوس دارم شب از رو فرصت میام میخونمش :)
دقیقا "سختِ که یه تیکه از زندگی تو برای همه طوری شرح بدی که ((خاطره ای ازش برای خودت باقی نمونه)) " فوق العاده بود. ممنون که سر زدی. یا علی.
سلام وبلاگ خیلی قشنگی داری لطفا به ما هم سر بزن.منتظرم
ممنون .
چشم در اسرع وقت میام می بینمت.
یا علی.
مبارک همشون..
به جز اونایی که بلد نبودن یا خودشون رو زدن به اون راه..
(هیچی ندارم به بچههای یتیم خونه بگم...)
مرسی آلفا...
راستش بزرگترین دلیلِ اینکه نوشته هام یه جورایی به نظر سر درگم میان و بعضی جاها بی دلیل قطع میشن اینه که چیزی که نوشتم تو آخرین پست راجع به یه روزِ که خیلی وقت ازش گذشته و موقع نوشتن مدام لحظه های اوت روز تو ذهنم مرور میشد
چیزایی که مینوشتم با چیزایی که تو ذهنم میشنیدم قاطی شده بود
...
یکم سخت بود ... اینم سختِ که یه تیکه از زندگی تو برای همه طوری شرح بدی که خاطره ای ازش برای خودت باقی نمونه ...
...
بلاگتونو نخونده حس میکنم دوس دارم
شب از رو فرصت میام میخونمش :)
دقیقا "سختِ که یه تیکه از زندگی تو برای همه طوری شرح بدی که ((خاطره ای ازش برای خودت باقی نمونه)) " فوق العاده بود.
ممنون که سر زدی.
یا علی.
من کامنت نذشته بودم واسه این !؟
؟!
قالب فانتزی مبارک! :)
ممنون آلفا. البته هنوز یکم کار داره ولی کم کم تکمیلش می کنم.
علی جون یه هوا نورشو کم کن ؛ سو بالا می زنه جیگر :دی
همرنگ شرکت خوبه؟! [چشمک].
مبارک اوستون.چخ سن مسن گالاگولا!
زبان گولا گولایی و که بلدی.خودت ترجمه کن.در ضمن آبی اولسن گال گالا زاگالا