فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

هبوط ه کی بودیم.

باز دلم .. دلم... چرا حال خوب نمیشه مگه گیرش چیه .. این چه زمان احمقانه ایه که فعلش  منتظر بعدا هست.. 

چه قدر نگرانم این روزا ... که وا ندم ... چه قدر نیستی همه ش .. چه قدر مریضی همه ش .. چه قدر تنهام همه ش ... 

من... 

خدایا توروخدا جون من خوب شه دیگه همه چی .باشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد