فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

مثل E.T

موجود فضایی مثل اش ندیدم  

تا حالا ده دفعه خواب اش و دیدم ، یک دوچرخه که جلوش سبد داره و E.T توی اون نشسته. 

پا می زدیم تا از زمین بلند بشیم ، ...سریع تر پا بزن دارن میرسن...  

موجودی که نه از زیبایی بهره برده نه از زشتی ، با اون چشمهای باباقوریش و اون نگاه مضحک اش برمی گرده به زمین نگاه می کنه و بعد به آسمون ... 

 صداقت تو همون چشای مضحک اش موج می زنه 

 دوست داشتن اش هم فقط مثل خودشه 

من هم مثل E.T دوسش دارم 

نظرات 2 + ارسال نظر
اسد شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

راستش تا قبل دیدن E.T باورم نمی شد که آدم می تونه از یک زیتون پرورده یک متری گوش خراش خوشش بیاد!
دم اسپیلبرگ گرم!

سلام بر اسد ٬ هاله لویا
پسر تو بیماری فانتزی وضع ات از من هم بدتره
خوشحالمون کردین...

ققنوس شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ http://parande-ye-atash.persianblog.ir

دیر بجنبی پریده
تو رو خدا از آدمای دورو بریمون تو شهید نشو...

یا سید هرکی به آسمون نگاه کنه که شهید نمی شه بعداش/
که اگه اینطور بود شما هم که به آسمون نگاه می کنی ( منظور رسد می کنی) باید ده ها بار شهید می شدی
ممنون که سر زدی
*هر دیس که از دوست رسد نیکوست*
یا علی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد