فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

دروازه ی نه ام

 

 

تمام مراحل را طی کرده بود و استاد به او گفت : نوبت تصمیم تو است . 

کاملا نمی دانست دروازه ی نه ام چیست اما از شاگرد های قبلی چیزهایی راجع به آنجا شنیده بود ٫ استاد با لحنی آرام صدا زد : دومان٫ بیا اینجا . دومان کمی تردید در چشمانش بود ٫ رو به روی استاد نشسته بود و با همان لحنی که صدایش زده بود گفت : فردا صبح قبل از طلوع خورشید می توانی به دروازه ی نه ام بروی البته باید از بطن چپ معبد عبور کنی ٫ تردید چشمانت را بیرون بریز ٫ نابودت می کند . 

انتهای شب تصمیم اش راگرفت و تردید را برای رفتن کنار گذاشت و خورجین اش را برای سفر فردا آماده کرد . کسی با او نمی آمد خودش باید می رفت حتی بدون استاد . مسیر رفتن به در وازه ی نه ام را خواب آلود طی کرد تا به آن سنگ های عجیب دروازه رسید و دوباره همان تردید رفتن یا نرفتن. روبه روی دروازه نشست تا فکر کند  

فکر کردنش خیلی طول کشید حدودا هزار سال ... 

نه از انتهای دروازه خبر داشت و نه میلی برای برگشتن   

پس روی سنگی نوشت : می روم حتی اگر چیزی بعد از آن نباشد ٬ می روم چون اگر نباشد چیزی از دست ندادم ولی اگر قطره ای از خیالم آنجا باشد و نروم دنیای بزرگی را ابلهانه از دست می دهم- 

دومان سفر را بدون خورجین ادامه داد..................  .

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
مهتا دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ق.ظ

عشق که خورجین نمی‌خواهد..

عشق خودش خورجین سنگین وبال گردن شکسته است.
فقط کمی خاطره از این خورجین بردار و خودش را کامل بگذار کنار دروازه.
---ممنون که خوندیم---
یا علی.

[ بدون نام ] دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ق.ظ http://helal.blogsky.com/

بزرگی دنیا دلیل رفتن من است

ممنون خیلی قشنگ بود.
*و دنیا کوچک تر حتی از حجم مدار است که به گردش می چرخد.

آلفا دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://alpharays.blogsky.com/

این کاریه که من همیشه توی خیالم میکنم و توی واقعیت جراتش رو نداشتم..
و اعتراف می‌کنم که تقریبا همیشه ابلهانه خیلی چیزا رو از دست دادم...
شاید احتیاج دارم که فکر کنم..
دو هزار سال..شایدم بیشتر.....

سلام و کلی مسرت بابت تورق ات در فانتزی هایم.
*اعتراف سختی است اشتباه نرفتن و اشتباه گرانی است فکر برای رفتن.
یاعلی.

آموزشکده خوارزمی دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ http://www.amoozeshkade.com/f239/

سلام
اگه محصل هستی توصیه میکنم حتما به اولین انجمن تخصصی درسی ایران یه سری بزنی و از مزایای اون استفاده کنی.
اگه سوال یا مشکل درسی هم داری میتونی عضو بشی و سوالتو اونجا مطرح کنی تا اساتید آموزشی جوابتو بدن

ققنوس دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ب.ظ http://parande-ye-atash.persianblog.ir

علیا آپ نکن برو کار کن تو اون شرکت که دکوراسیونش ۱۰۰۰ سال طول نکشه

بوی تینر می داد کامنتت.
محسنا از تینر بدم میاد از چسب بدم میاد از ام دی اف بدم میاد از اره متنفرم کی تموم میشه ......................................
(۲۰۰۰ سال بعد)

تیر خلاص دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ

دلتنگ فانتزی هایت بووووودم شدیدددددددددد

من هم شاید بروم

حتی اگر چیزی بعدش نباشد

و من هم دلتنگ
برای دق الباب این سرای فانتزی.
٬
٬٬٬حتی اگر چیزی بعدش نباشد ؟؟!!!٬٬

باید خورجین ات را بگذاری ٬ سنگین است .
همان خورجین را می گویم که داخلش پر از دنیاست.
هر وقت رهایش کنی خود به خود شایدت تبدیل یقین می شود.
ممنون که سر می زنی.
یا علی.

کوریون دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

فقط مونده بفهمم حالاچرا نه تا؟ همین که اسم همون فیلم باشه کافی یه؟ فکر نکنم!

و به فانتزی هام حظور کوریون نقاش را هم بیفزایید.
یا علی.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ق.ظ

اشتباه می کنند بعضی ها
که اشتباه نمی کنند
مثل رودها که بعضی به دریا می رسند،
بعضی هم به دریا نمی رسند
رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد.

همان نمی دانم نامش را٬
زیبا نوشتی ...............
رفتن ٬ هیچ ربطی به رسیدن ندارد..--
اما نرفتن با نرسیدن رابطه ی زورکی دارد.
یا علی.

Ξ T Ξ Я N ∆ L سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:36 ق.ظ http://eternal.blogsky.com

مرسی رفیق ... برای خوندن وبلاگت کمی دیره ... فردا ایشالله

ممنون که سر زدی .
یا علی.

Ξ T Ξ Я N ∆ L سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

بشر همیشه محکوم به نادیدنی هاست ...

محکومه چون عادت کرده فقط با چشماش ببینه...


ممنون که خوندیم.
یا علی.

ققنوس چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:55 ب.ظ http://parande-ye-atash.persianblog.ir

علیا
ریه هام قدرت جذبش رو از دست داده
بو تینر میده...

آخ محسن دیگه داره تبدیل به یکی از فانتزی هام می شه
سیگار بعد از دکور...............................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد