فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

فانتزیا

مغزت را در بیاور ٬ بگذار کمی فانتزی بخورد

جوجه اردک بدبخت

مرگ زیبای من در آغوشم گیر
که این اوردک زشت
به امید داستان قوی زیبا به دنیا آمد
آقای هانس کرستین اندرسون اگه می توانی اشک من را در بیاور.

نظرات 11 + ارسال نظر
زینت دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ http://touch-66.blogfa.com

تو هم اگه میتونی اشک منو در بیار!

از من که بر نمیاد ولی می گن زمونه خوب این کار و بلده.

یا علی.

کوریون سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

قشنگ شد علی ، اگه اردک بودنش رو یادت بره ، فانتزیه خب .. سبک مورد علاقه ات ، کاریت نمی شه کرد ، همون بهتر که نشه ..
-
فدات

سلام و ...
خوبی ؟
فانتزیه دیگه ... اما خوب اینم گاهی زاویه ی دردناک داره

فدای خودت.
یا علی.

آلفا سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ http://alpharays.blogsky.com/

هانس که نه.. این پست اما من رو یاد چیزهایی انداخت که تا قورت دادن بغض جلو بردم..
کاش همه چیز فقط قصه‌های فانتزی باقی میموند..
دل منم برات تنگ شده بود عزیزم.. آهنگ وبت عالیه علی.. نوستالژی عجیبی با خودش داره..

قربون بغضت
دست رو دل این روزام گذاشتی ٬ کاش فانتزی بود ٬ گاهی وقتا بوی واقعیت مثل بوی دنبه ی رو آتیشه ٬ وقتی خیلی خیلی سیری آزارت می ده ٬ حالت و بهم می زنه...حتی بوی کبابم حالت و بهم می زنه ....

پاینده باشی .

یا علی.

هما چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ http://ghahvehtalkh.blogsky.com/

وای بی نهایت این یکیو دوست دارم

بی نهایت ممنون...

پاینده باشید.
یا علی.

حسام پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ http://WWW.NOTEFALSE.BLOGFA.COM

یاد یکی از دوستام می اندازی منو... همه چی رو وارونه میدید و فقط میخندید
منم برگشتم و نوشتم رفیق
فدایی داری

عجیبه حسام عزیز که تو هم منو یاد حسام دیگری می اندازی بیا کمی تحقیق کنیم شاید ما دو دوست قدیمی هستیم که مدت هاست از هم بی خبریم...
و اما وارونگی
توی دنیای فانتزیم خنده واقعیست دنیا واقعیست به کل خارج از آن همه چیز وارونه است
ممنون از قدمت .
یا علی.

هدیه پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ب.ظ

اردک هیچ وقت باور نکرد

مثل من که هیچ وقت باور نکردم آدمم

خدا نکنه و سلام و ...
مثل این راننده های کامیون همیشه تو سفری...
انگاری سفر واست مثه یه شغله...

امیدوارم اون تخته سنگ آرام و پیدا کنی و کلی بیاسایی... امیدوارم

شاد و پاینده باشی.
یا علی.

فایدیم جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:53 ق.ظ http://3phazgirl.blogfa.com

درود
منم هستم
آپم

سلام و دورود ورود...
چشم

یا علی.

ققنوس سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ق.ظ http://parande-ye-atash.persianblog.ir

علیا صمیمانه آرزو می کنم شیروان برای همیشه ببوسی بزاری کنار
فعلا این از همه زشت تره وبدبختانه اشکت رو در آورده

گفتی دلم کباب شد ٬ کم کم دارم از این سیاره غریبه ی شیروان می رم


یا علی.

هدیه سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ب.ظ

آر یو فاین

یس آ ی ام وری ...
نمی دونم ...

siavash جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ق.ظ http://gharneshin.blogfa.com/

سلام...

برام جالب بود که خودمو تو لینکات دیدم...

پس چرا سری بهم نمیزنی...

پست این جستار مست عالی بود!

شاد باشی علی جان...

سلام و تشکر بابت حظورت
وبلاگت از دو بابت برایم جالب است یک اسم ات (کام آخر) که هم اسم وبلاگ دوست عزیزم رضاست( که با کمال شرمندگی این لینک کام آخر مال رضاست ) دوم قالب ات که قالب اول کوریون(محمد)دوست عزیزم است ( که بسیار هم برایم نوستالژی دارد...)

ممنون که کمی از وقت ات را برای قدم زدن اینجا گذاشتی...

می بینم ات ...
پاینده باشی .
یا علی.

حسام جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ق.ظ http://WWW.NOTEFALSE.BLOGFA.COM

نیستی رفیق
من آپم
فدایی داری

سلام حسام عزیز
هر وقت داستان جدیدی شروع به نوشتن می کنم نمی دانم چرا ولی سمت وبلاگ نمی روم ...
به روی چشم دوست عزیز آمدم.

فدات.
یا علی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد